معنی دعا و راز و نیاز
لغت نامه دهخدا
راز و نیاز.[زُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) مرکب از راز بمعنی گفتگوی پنهانی و نیاز بمعنی خواهش و تمنا:
زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود
هم مستی شبانه و راز و نیاز من.
حافظ.
و رجوع به راز و نیاز کردن شود.
|| (اِ مرکب) یکی از گوشه های دستگاه همایون. (سرگذشت موسیقی ایران ص 497).
راز و نیاز کردن
راز و نیاز کردن. [زُ ک َ دَ] (مص مرکب) سرّ وحاجت و خواهش خود را با محبوب درمیان نهادن. (از فرهنگ نظام). || خواهشگری نمودن، راز و نیازکردن با خدا، دعا و مناجات کردن بدرگاه پروردگار.
ناز و نیاز
ناز و نیاز. [زُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) شیوه های عشق و حسن و حرکات و سکناتی که از طرفین سر زند. (آنندراج) (بهار عجم). || ناز و نعمت. نعمت و فراوانی:
چنین گفت با دختر سرفراز
که ای پروریده به ناز و نیاز.
فردوسی.
نذر و نیاز
نذر و نیاز. [ن َ رُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) در تداول، نقد یا جنسی که به نیت حاجت روا شدن به زاهدی یا سیدی یا به تربت کسی از اولیاء و ائمه پیشکش کنند.
حل جدول
مناجات
راز و نیاز
مناجات
منظومه ای از فانی کشمیری
راز و نیاز باخدا
ستایش، دعا
راز و نیاز با خدا
مناجات،نیایش
پرستش، نیایش
فرهنگ فارسی هوشیار
گفتگوی پنهانی و نیاز بمعنی خواهش و تمنا
فارسی به انگلیسی
واژه پیشنهادی
راز و نیاز
معادل ابجد
363